دلنوشته های مامان برای وجودت
ماه رمضان هست...موندم چه جوری تولدت بگیرم عزیزم...اما مامانی فاطمه میگه باشه برای بعدرمضون...اما من میگم دلچسب نیست چون زیبایی اش به وقتی که تو شمعها رو همون ساعتی فوت کنی که به دنیا اومدی...بخاطرهمین تصمیم گرفتم روز 9 مرداد اتاق پرشمع کنم وساعت تولدت سوره یاسین بخونم ودرورکعت نماز شکرگزاری بخونم وکلی ذکربخونم واز خداوند بخاطر داشتنت تشکر کنم...اخه تو درموقعیتی که من از این دنیا خسته بودم وداشتم به طرف افسردگی میرفتم پابه دلم گذاشتی وکمکم کردی خودم باشم وروی پای خودم بایستم...معلوم نبود بعداز سقط بچه اولم واون ناراحتی واحساس شکست اگر تو چهل روز دیگرش به وجود نیامدی من الان درچه حال وروزی بودم چون دکترها همش میگفتن تا شش ماه نباید بچه ...
نویسنده :
مات سارا
15:13